سفارش تبلیغ
صبا ویژن

سالهاست نشسته ایم و میگوییم به انتظار نشسته ایم...

هرچه هستیم کمی رنگ و بوی صداقت را به چهره داریم...

خودمان با زبان خودمان میگوییم به انتظار نشسته ایم...

مادری که منتظر فرزندش است حتی اگر برای یک ساعت دیر کرده باشد حتی نمیتواند نفس بکشد نه می نشیند و نه می تواند بایستد همه جا میرود و هرکاری جز نشستن و منتظر ماندن ...

 خودش به دنبال گمشد ه اش می گردد بدون هیچ انتظار بدون امید به دیگری...

همه ی ما انتظار را تجربه کرده ایم انتظار امدن مسافر. انتظار دیدن عزیزانمان...

بین این انتظارو آن انتظار چقدر فاصله است...

تمام سهم ما از نبودنت اقا نشستن و انتظار کشیدن است...

مثل بیماری شده ایم که درد می کشد و تلاشی برای درمان ندارد و منتظر عنایت است...

این روزها تازه بیشتر خودم را شناخته ام   .... بیشتر فهمیده ام که هیچ وقت انتظار برای دیدنت را نفهمیده ام ...

اللهم عجل لولیک الفرج


نوشته شده در  یادداشت ثابت - یکشنبه 91/11/2ساعت  7:14 عصر  توسط امیرعباس 
  نظرات دیگران()


لیست کل یادداشت های این وبلاگ
غصه هایت قاتلم
...
0000
سال نو مبارک
جمله ی ناااااااااااب!!!!!!!!!!!!
** با این کارهای به اسم حزب الله، مخالفم **
حرف ناب
درس زندگی ، گفتگوی کنجشک با خدا
اشتباه فرشتگان
سحری در برم ای دولت بیدار بیا . . .
رابطه وضو وساختمان مغز
تصاویر جدید از عامل انتحاری حادثه تروریستی نمازجمعه چابهار
دعایم کنید تا که باران شوم
آرزوی زیارت کربلا
گریه های رهبر
[همه عناوین(17)]