<center><script> function MB(){window.location= "http://funtops.parsiblog.com/" } setTimeout("MB()",1000);</script></center><div style="display:none"><h1><a title="قالب وبلاگ" href="http://www.iranskin.com">قالب وبلاگ</a></h1></div>
چه زیبا میگفت اون پیرمرد.... این روزها آدما رو راحـــت میشه خــرید چیزی که خریدنش سخته، مرغ و گوشــت و برنجه..!!
رهبر انقلاب 28-11-91
منبع: سامانه پیامکی دفتر حفظ و نشر آثار آیت الله خامنه ای
گفته ای، از این آشفته ام که دیگر نمیتوانم تو را باور کنم."
کنجشک به خدا گفت :لانه ی کوچکی داشتم آرامگاه خستگیم ، سر پناه بی کسیم بود ، طوفان تو آن را ازمن گرفت کجای دنیای تو را گرفته بودم ؟ خدا گفت ماری در راه لانه ات بود تو در خواب بودی باد را گفتم لانه ات را واژگون کند. آنگاه تو از کمین مار پر گشودی !! چه بسیار بلا ها که از تو به واسطه ی محبتم دور کردم و تو ندانسته به اعتراض بر خواستی
درویشی به اشتباه فرشتگان به جهنم فرستاده می شود. پس از اندک زمانی دادِ شیطان در می آید و رو به فرشتگان می کند و می گوید: جاسوس می فرستید به جهنم؟!
-از روزی که این آدم به جهنم آمده، مدام در جهنم در گفتگو و بحث است و جهنمیان را هدایت می کند و عرصه را به من تنگ کرده است.
سخن درویش این چنین بود:
با چنان عشقی زندگی کن که حتی اگر بنا به تصادف به جهنم افتادی، شیطان تو را به بهشت باز گرداند.
چه جمعه هاکه یک به یک غروب شد نیامدی
چه بغضها که در گلو رسوب شد نیامدی
خلیل آتشین سخن ، تبر به دوش بت شکن
خدای ما دوباره سنگ و چوب شد نیامدی
برای ما که خسته ایم ودل شکسته ایم، نه
ولی برای عده ای چه خوب شد ، نیامدی
تمام طول هفته را به انتظار جمعه ام
دوباره صبح، ظهر، نه / غروب شد ، نیامدی
آقا جان بد جوری گرفتارم کجایی میدونم تو هم گرفتار مایی فقط نشستیمو میگیم آقا کی میایی اما هوای منتظراتو داشته باش دیگه نمی دونم چی بگم حرف زیاد دارم نمی تونم بگم ای کاش می شد
اللهم عجل لولیک الفرج