سفارش تبلیغ
صبا ویژن

سالها ثانیه ها را بشمارم ، بر سر عهدی که با تو دارم...

فقیرم! باور کنید...

گفتند: نیستی؟

گفت: فقیرم! باور کنید.

گفتند: نه! نیستی.

گفت: شما از حال و روز من خبر ندارید و حال و روزش را تعریف کرد.

گفت که چقدر دستهایش خالی است ولی امام هنوز فقط نگاهش می کرد.

گفت: به خدا قسم که چیزی ندارم.

گفتند:صد دینار اگر به تو بدهم حاضری بروی وهمه جا بگویی که از ما متنفری؟ ازما فرزندان محمد(ص)...

گفت: نه! به خدا قسم نه.


نوشته شده در  یادداشت ثابت - جمعه 91/12/5ساعت  11:6 عصر  توسط امیرعباس 
  نظرات دیگران()


لیست کل یادداشت های این وبلاگ
غصه هایت قاتلم
...
0000
سال نو مبارک
جمله ی ناااااااااااب!!!!!!!!!!!!
** با این کارهای به اسم حزب الله، مخالفم **
حرف ناب
درس زندگی ، گفتگوی کنجشک با خدا
اشتباه فرشتگان
سحری در برم ای دولت بیدار بیا . . .
رابطه وضو وساختمان مغز
تصاویر جدید از عامل انتحاری حادثه تروریستی نمازجمعه چابهار
دعایم کنید تا که باران شوم
آرزوی زیارت کربلا
گریه های رهبر
[همه عناوین(17)]